انار پر پر شد و رفت . . .
هر مادری از همون لحظه که میفهمه هامله ست و یه نی نی در راه داره براش آرزوهای زیادی میکنه دوست داره پاره ی تنش سالم و بی عیب بدنیا بیاد خوب شیر بخوره راه بره حرف بزنه اونو مامان صدا کنه و بزرگ و بزرگتر بشه . . . یه روزی واسه خودش کسی بشه سربلند و سعادتمند بشه حتی اگه قدر زحماته مادرش رو ندونه و البته پدرش رو هم و حالا . . . یکی از همون مادرا پاره ی تنش جلوی چشاش پر پر شد و رفت رفت به دیاری که بازگشتی توش نیست انار رفت رفت پیش فرشته ها . . . هممون خیلی دعا کردیم براش شفا خواستیم اما قسمتش رفتن شد و یه مادر داغ دیده رو به جا گذاش...
نویسنده :
مامان شیدا
23:58